زندگی من
درباره وبلاگ


من سارا هستم به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
چت باران
پرناز چت
چت انلاين
بدون سانسور
ماهان چت
❤-❤سرزمین دخترانه❤-❤
❁ ❃❊عاشق و معشوق❊❁ ❃
تپل مپل
چت روم ميبوك
بيرجند چت
پروانه اي با بالهاي سوخته
افتاب خضري
بزرگترین مرجع دانلود موسیقی
نسل سوخته
خاطره ها
آی آدم ها
"جديدترين عكس بازيگران و خوانندگان"
تست روانشناسی-آرایش صورت
خاطرات من
چراغ هدایت
عـکس و ... همه چی دارم
آرزوهای مرده....
ضد دختررررررررررررررررررر
##طنین عشق##
عـکس و مطالب جالب
پیامک های ایرانی
توپ توپ
@ سایــــت سرگرمی جوانان @
فکر منفی
همه با من ولی تنها.....
فکر منفی
ورودممنوع؟...
عاشقانه
طناز
وبلاگ ما
دنیای غمگین من و هستیم
snsdkorean소녀 세대 한국어
کدبانو
زندگی دفتری از خاطره هاست
سوگلی ها
دختر دوست داشتنی
هنر عکاسی
PcOnline
Elvis
mohyaf
عکس های کارتونی
عاشق دل شکسته
دایی جون
دختر كرد
همه وجودم تقديم به تنها عشقم
بزرگترین سایت عکس،فیلم وداستانهای ترسناک
ضد پسر
سرگرمی برای بهبهانی ها
روياي صورتي
طرفداران كره جنوبي
۩♠♣♠♣۩ جک و خنده ۩♠♣♠♣۩
حرف هاي دل من
باربي كره
باحال ترين ها
هر چي مي خواي
منم بلدم بنويسم
براي دوستان
مرجان
رهام جووووووووووون
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه









نويسندگان
sara
سارا

آخرین مطالب


 
شنبه 25 تير 1390برچسب:, :: 1:37 :: نويسنده : sara

سلام بچه ها

به نظر شما خوشبختي چيه؟ خيلي بهش فكر كردم اما به چيزي نرسيدم دوس دارم نظر همتون بدونم تا بتونم راحت تر

با اين مسئله كنار بيام آخه چند وقتيه دارم در موردش فكر ميكنم واسم مهمه ميخوام بدونم پس اگه ميشه كمكم كنيد

 
پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:, :: 1:44 :: نويسنده : sara

من یك كار خوب می كنم مامانم به من می گوید بزرگ كه شدی برایت یك زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است

 

حتمن ناسرادین شاه خیلی كارهای خوب می كرده كه مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم كه اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشكلات انسان را آدم می كند.

 

 


در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فكری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند كه كارشان به تلاغ كشیده شده و چه بسیار آدم های كوچكی كه نكشیده شده. مهم اشق است !

 

 


اگر اشق باشد دیگر كسی از شوهرش سكه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا كلی سكه جم كرده ام و می خواهم همان اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

 

 


مهریه و شیر بلال هیچ كس را خوشبخت نمی كند. همین خرج های ازافی باعث می شود كه زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی كم بوده كه نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق كرده ایم كه بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمكی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می كند!

 

 


اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یك زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یك خانه درختی درست كردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شكست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می كند بعد آشتی می كند ولی اگر دعوا كند بعد كتك كاری میکند.

 

 

  (واقعا حال کردم)

 

 

 

 

..

 
پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:, :: 1:39 :: نويسنده : sara

سلام به همه دوستان من رکورد سرعتو دارم میشکنم به خاطر اینکه این قدر زود به زود اپ میکنم

دلم واسه همتون تنگ شده بود چه کنم که کنکور داشتم. اه اه اه اه... حالم از هر چی کنکور به هم میخوره (ولی خودمونیم استرس باحالی داره حالا که ازمون دادی باید منتظر نتایج باشی وای که خیلی خوبه)

سعی خودمو میکنم که زود به زود اپ کنم(گفتم سعی خودمو میکنم)

خداییش دلم واسه همه تنگه انشاالله که رمضون امسال هم شب زنده داری شروع میشه

امیدوارم...

 

 
یک شنبه 29 اسفند 1389برچسب:, :: 21:57 :: نويسنده : sara

سلام دوستان بالاخره اپ ميكنم

چه مي كنيد با خونه تكوني من كه بابام دراومد. به نظرتون امسال چه جوري بود به من كه خيلي بد گذشت اما نه بد بد چند روز اخر اسفند اتفاقاي خوبي افتاد

راستي شماها چهارشنبه سوري رفتين؟ من كه رفتم حال كردم

سال جديد رو براتون سال خوبي ارزو مي كنم انشا الله هيچ غم و غصه اي سراغتون نياد. الهي امين

 
سه شنبه 3 اسفند 1389برچسب:, :: 19:57 :: نويسنده : sara

سایت بزرگ پی سی آنلاین قصد دارد به مناسبت فرا رسیدن سال جدید ، مسابقات عکاسی با چهار موضوع برگزار نماید.

 

 

 

 

تمامی علاقه مندان می توانند عکس ها و تصاویر خود را تا 14 فروردین 1390 به آدرس الکترونیکی Morteza@Pconline.Ir  ارسال نمایند.

 

عزیزان توجه داشته باشند در ایمیل ارسالی حتما موضوع عکس را مشخص نمایند و نام مناسب برای عکس های خود انتخاب کنند.

 

سه ربع سکه بهار آزادی در انتظار سه برنده می باشد

 

برنده اول   : بر اساس بیشترین نظر داده شده در باره ی عکس او انتخاب می شود.

برنده دوم   : بر اساس بیشترین بازدید از عکس او انتخاب خواهد شد.

برنده سوم : بر اساس زیبایی و هنر عکاسی فرد انتخاب می شود.

 

اعلام برندگان این مسابقه در تاریخ 15/01/1390 می باشد.

حتما شركت كنين ...

 

 
پنج شنبه 30 دی 1389برچسب:, :: 21:52 :: نويسنده : sara

 

یه نکته هست که می خوام قبل از تست واستون روشن بشه این تست رو از چندین قاتل محکوم به اعدام پرسیدن وجالبه که بدونید همه اونها این تست رو درست جواب دادن درضمن تا98% احتمال میدن که هرکس این تست رو درست حدس بزنه درآینده نچندان دور یک قاتل زنجیره ای خواهد شد.

 

(خدا رو شکر من درست حدس نزدم)

روزی روزگاری در خانواده ای دختر و مادری شاد و خوش بخت زندگی می کردند و بسیار به یکدیگر عشق می ورزیدند تا اینکه ناگهان در شبی سرد و تاریک و در میان صدای رعد وبرق و بارش شدید باران تلفن خانه به صدا درآمد.

دختر جوان شتابان به سوی تلفن رفت و آن را برداشت صدایی لرزان با حالتی غمگین در حال گریه بود دختر گفت: الو...بفرمایید.... صدا به آهستگی گفت منم دایی دیوید و باز شروع کرد به گریه کردن. الیزابت که حالا حسابی ترسیده بود گفت: دایی جون،تو رو خدا حرف بزندید، چی شده؟
دایی دیوید ادامه داد: دخترم خودت رو خیلی ناراحت نکن ولی خاله کتی فوت کرده.
الیزابت شروع کرد به گریه و بعد از پرسیدن ساعت و محل خاکسپاری خداحافظی کرد و رفت تا خبر رو به مادرش برسونه. فردا وقتیکه الیزابت به همراه مادرش به مراسم خاکسپاری خاله کتی میره یه اتفاقی می فته که زندگیش رو تغییر میده.
الیزابت اونجا با یک جوون خوش تیپ و پولداری به نام تئودور آشنا میشه و چند روز بعد همش راجع به تدی با مادرش صحبت میکنه تا جایی که هرروز به عشق اون از خواب بیدار میشه و با یاد اوون می خوابه.
ولی چون در اون شرایط نتونسته بود از تدی آدرس یا شماره تلفنش رو بگیره به هیچ وجه نتونست دیگه اوون رو ببینه و هر روز هم بیشتر از روز قبل عاشق تدی می شد و مدام میگفت که اون مرد رویاهاش رو پیداکرده و عاشق شده و... تا اینکه بعد از شش ماه مادر الیزابت به طرز مشکوک و عجیبی میمیره.

 

وقتی کارگاه برای بررسی علت مرگ مادر الیزابت به اونجا میاد می فهمه که مرگ مادر الیزابت به دلیل ...

 

خب حالا یه ذره فک کنین

 

حالا امیدوار باشین که غلط گفته باشین که پس فردا قاتل نشین

 

.

 

.

 

.
.

.

.

جواب: خب دختره بعد از 6 ماه عذاب کشیدن از دوریه تئودور اومد پیش خودش فکر کرد گفت اون برای خاک سپاریه خاله کتی اومده بود پس اگه مادرم رو بکشم حتما برای خاکسپاریه مادرم هم میاد و میتونم ازش شماره یا آدرسی بگیرم. اینطور شد که زد مادرش رو کشت تا بهونه ای بشه برای دیدن دوباره ی تئودور.

 

 
پنج شنبه 30 دی 1389برچسب:, :: 21:7 :: نويسنده : sara


بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است .

آزادی متعلق به یک نفر نیست ، مال همه است .


آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست.

هرکس قادر به تملک و ارادۀ نفس خود باشد آزادی حقیقی را به دست آورده است .


آزادی تلاش خردمندانۀ آدمی در جستجوی علت حادثه هاست .

رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی .

آزادی این نیست که هرکس هرچه دلش خواست بکند ، بلکه آزادی حقیقی قدرتی است که شخص را مجبور به انجام وظایف خود می کند .


آزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم بکنیم .

حاشا که آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر .

 

تا آخر بخون و عمل کن...



ادامه مطلب ...